کد خبر: ۹۳۲۲
۱۰ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۰

کمربند طلایی مسابقات ووشوی استانی

ابوالفضل محمدی می‌گوید: در اولین مسابقه که توانستم نفر دوم شوم، استرس زیادی داشتم. مبارزه اول برایم خیلی سخت بود و تا پایان مسابقه، این استرس همراهم بود، ولی حالا با آرامش وارد میدان می‌شوم.

شش‌سال بیشتر نداشت که با حمایت پدر و عموی بزرگش با ووشو آشنا شد. از همان ابتدا در میدان مبارزه خوش درخشید و توانست در چهارمین دوره مسابقات قهرمانی ساندای استان خراسان رضوی مدال نقره کسب کند و خوش بدرخشد.

ابوالفضل محمدی ۹‌سال دارد و ساکن محله فردوسی است. او اسفند سال گذشته توانست کمربند طلایی مسابقات ووشوی استانی را در رده نونهالان نیز کسب کند. پسر آینده‌دار توس حالا خودش را برای مسابقات کشوری آماده می‌کند و می‌خواهد در آینده، روی سکو‌های بین‌المللی برود.

- چطور با ووشو آشنا شدی؟
قبل از اینکه سراغ ووشو بروم، به کشتی آزاد علاقه داشتم و می‌خواستم کشتی‌گیر شوم، اما نزدیک خانه باشگاه کشتی ندارد. اینجا اکثرا همه کشتی با‌چوخه می‌گیرند که به آن علاقه‌ای ندارم. وقتی پدر و عموی بزرگم متوجه شدند به ورزش علاقه دارم، من را به باشگاه ووشوی نزدیک خانه بردند.

مربی باشگاه گفت ووشو می‌تواند بدنم را برای کشتی آماده کند و سال‌های آینده که بزرگ‌تر شدم، سراغ این رشته بروم ولی حالا ووشو را خیلی دوست دارم و می‌خواهم این رشته را دنبال کنم. سه روز در هفته تمرین دارم و با پسرعمو و پسرعمه‌ام در باشگاه تمرین می‌کنم.

- الگوی ورزشی تو چه کسانی هستند؟ چه چیز‌هایی از آنها یاد گرفته‌ای؟
استادم حجت کرامتی و حمیدرضا نجمی که از قهرمانان کشوری هستند. نکات زیادی از آنها یاد گرفته‌ام و همیشه مسابقاتشان را دنبال می‌کنم. به صحبت‌های استادم سر تمرین توجه می‌کنم و تمرینات را با دقت انجام می‌دهم. استادم درکنار تمرینات ورزشی از ما می‌خواهد که خوب درس بخوانیم و به بزرگ‌تر‌ها احترام بگذاریم.

- چرا سبک ساندا را انتخاب کردی؟
به مبارزه علاقه دارم و در این سبک می‌توانم در مسابقات مبارزه آزاد شرکت کنم. حضور در میدان مبارزه کمک کرده است که اعتماد‌به‌نفس بیشتری داشته باشم.

- زمانی‌که وارد میدان مبارزه می‌شوی، چه احساسی داری؟
در اولین مسابقه که توانستم نفر دوم شوم، استرس زیادی داشتم. مبارزه اول برایم خیلی سخت بود و تا پایان مسابقه، این استرس همراهم بود، ولی حالا با آرامش وارد میدان می‌شوم و حواسم کاملا به حرکات حریف است.

- همه مسابقات برد و باخت دارد. زمانی‌که می‌بازی، چه احساسی داری؟
باخت ناراحتم می‌کند، ولی بعد‌از مسابقه با استادم صحبت می‌کنم و ضعف‌هایم را می‌گوید. تمریناتم را با دقت بیشتری انجام می‌دهم تا بتوانم در مبارزه بعدی پیروز میدان باشم.

- از مادرت شنیدیم که در جلسات قرآن هم حاضر می‌شوی؛ از چند‌سالگی به دوره قرآن می‌روی؟
پدرم از همان کودکی، من را همراه خودش به جلسات هیئت محله می‌برد و تشویقم می‌کرد که قرآن بخوانم. چند‌سالی می‌شود که در جلسات دوشنبه‌های قرآن محله حضور دارم و کنار هم‌سن‌و‌سالان و بزرگ‌تر‌ها قرآن می‌خوانم. قرآن و ورزش، قوت قلب و جسمم هستند.

- نظرت درباره محله‌ات چیست؟ به چه امکاناتی نیاز دارد؟
اینجا را خیلی دوست دارم. همیشه با دوستانم برای بازی و ورزش به جلوخان آرامگاه فردوسی می‌رویم. محله ما سالن ورزشی کم دارد، در‌حالی‌که اکثر بچه‌های اینجا عاشق ورزش هستند.

* این گزارش پنج‌شنبه ۱۰ خردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۵۰ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44